به گزارش پایگاه خبری یزد فردا، انعقاد احتمالی قرارداد 25 ساله بین ایران و چین هنوز نقل مجالس است و بسیاری از رسانههای غربی درباره آن صحبت کرده و درباره آن تحلیل مینویسند. در این میان البته رویکرد این رسانهها متفاوت است و هرکسی از ظنّ خود به این قرارداد نگاه میکند. در این گزارش به چند نمونه از این تحلیلها که هریک با رویکرد خاص خود به این مساله پرداخته اند، اشاره میکنیم.
فارن پالیسی: چین پیرور یا غرق شده در باتلاق خاورمیانه
وبسایت تحلیلی فارن پالیسی در گزارشی قرارداد 25 ساله ایران و چین را گامی دانست که با آن چین فراتر از حد خود میرود. در حقیقت، نویسنده این مقاله معتقد است که چین با اقدام خود قصد دارد به نوعی مرکز تجاری خاورمیانه شود؛ چرا که هم میتواند جاده استراتژیک و قدیمی ابریشم را احیا کند و هم از طریق خلیج فارس با کشورها و بندرهای مهمی در آفریقا ارتباط برقرار کرده و کالاهای خود را صادر کند.
همچنین نزدیکی ایران به کشورهای شرقی مانند پاکستان بسیار به نفع چین است چرا که این کشور قراردادهای راهسازی و اقتصادی پرهزینهای به خصوص با پاکستان منعقد کرده و پیمان 25 ساله با ایران میتواند اجرای این قراردادها را تسهیل کند.
با وجود این نویسنده فارن پالیسی معتقد است این قرارداد میتواند از جهتی دیگر به ضرر چین بوده و آن را در گرداب خاورمیانه گرفتار سازد. نویسنده دو دلیل برای این کار بر میشمرد. یک دلیل تاریخی است و دلیل دیگر سیاسی. نویسنده مدعی است ایرانیان از بعد قرارداد ترکمانچای و سپس قراردادهای بعد جنگ جهانی اول(قرارداد 1919) و اشغال این کشور بعد از جنگ جهانی دوم و علی الخصوص کودتای 28 مرداد 1332 شمسی، نسبت به بیگانگان حس خوبی ندارند و در اوج بدبینی همه آنها را متجاوز میدانند. از این رو، حتی اگر قرارداد ایران و چین در حد قرارداد اقتصادی و استراتژیک بماند باز ایرانیان از آن حمایت نمیکنند چون ذاتا نسبتا به خارجیها بدبین هستند.
دلیل دوم نویسنده اما مهمتر است. از نظر فارن پالیسی مشخص است که چین رابطه تجاری بسیار خوبی با کشورهای منطقه خاورمیانه دارد. عربستان سعودی، قطر، امارات متحده و سایر کشورهای عربی از جمله شرکای مهم چین هستند. از طرف دیگر، چینیها رابطه خوبی هم با رژیم صهیونیستی دارند و این رابطه خوب را در حوزههای مختلف به کار بردهاند. حالا فرض کنید، ایران و چین به یک توافق مهم استراتژیک 25ساله برسند و به خصوص این توافقنامه شامل تجهیز کردن ایران به سلاحهای پیشرفته و سامانههای موشکی هم باشد. مشخص است که ارتباط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی که مخالف سرسخت ایران هستند با چین هم به هم میخورد. کافی است کشورهای عربی فروش نفت و گاز خود را به چین محدود کنند؛ بدون شک چین آسیب بسیار زیادی میبیند.
از طرف دیگر، چین همواره نشان داده که علاقه ای به حضور فعالانه در مسائل سیاسی خاورمیانه ندارد چراکه دخالت در این زمینه به اقتصاد این کشور آسیب میزند؛ اما حالا قرارداد ایران و چین چنان مهم و استراتژیک است که چین در عمل نمیتواند خود را از این درگیریها دور کند. ضمنا چین قادر به نزدیک کردن ایران به مخالفان منطقهایش هم نیست؛ چرا که ایران توانسته در این سالها عمق راهبردی خوبی در منطقه ایجاد کند و گروههای متحد قدرتمندی در عراق و لبنان و یمن داشته باشد. به همین دلیل، بعید است این کشور(ایران) دست از این گروهها بردارد.
بنابراین، فارن پالیسی معتقد است چین با قرارداد 25 ساله زمینه ورود خود را به دردسر فراهم خواهد کرد و احتمالا رابطه اژدهای سرخ با برخی کشورهای خاورمیانه به هم بریزد.
ائتلاف موافقان ایران و افزایش قدرت سیاسی چین
در مقابل این تحلیلها، رسانههای دیگر نظری متفاوت دارند. ایندین اکسپرس در تحلیلی قرارداد 25 ساله ایران و چین را یک بازی دو سر برد دانست که در آن هم چین قادر خواهد بود از طریق آبهای جنوب راه تجارت با آفریقا و هند را تسهیل کند و هم ایران میتواند تا حدی از زیر فشار سخت اقتصادی حاصل از تحریمهای آمریکا رهایی یابد.
آنچه بسیاری از رسانهها مانند دویچه ووله و ایندین اکسپرس بر آن تاکید دارند این است که آنچه نزدیکی ایران و چین را به هم فراهم کرده خروج آمریکای ترامپ از برجام و به خصوص عقب نشینی غرب از مواضعش در حمایت از ایران (بعد از خروج آمریکا از توافق هسته ای) است. خود کرده را تدبیر نیست و بنابراین، نمیتوان از این نزدیکی انتقاد کرد.
این مطلبی است که دِ هیل هم در مقاله اش بر آن تاکید میکند. طبق تحلیل نویسنده مقاله این وبگاه، اوباما توانسته بود یک اتحاد پرقدرت با محوریت اسرائیل و عربستان در خاورمیانه علیه ایران به وجود بیاورد اما ترامپ به راحتی این حلقه قدرتمند را نابود کرد و با خروجش از برجام و افزایش تحریمها، زمینه ساز اتحاد ایران با چین و روسیه شد تا یک حلقه قدرتمند این بار به نفع ایران در منطقه شکل بگیرد.
دِ هیل تاکید دارد که توافق 25 ساله ایران و چین به جز ایران، برای چین هم سود بسیاری دارد. بخشی از این سود اقتصادی است و بخشی دیگر هم راهبردی و سیاسی. یکی از مهمترین این موارد که نویسنده مقاله به آن اشاره دارد افزایش قدرت چین در وساطت بین کشورهای متخاصم در منطقه است.
همانطور که در بالا نیز اشاره شد چین سیاست خارجی مناسبی را در این سالها پیش گرفته وتوانسته رابطه اش را با کشورهای مختلف خوب نگه دارد. اژدهای آسیا توانسته در این سالها هم یک متحد خوب با ایران باشد و هم با اسرائیل رابطه خوبی برقرار کند. افزایش تنشها بین ایران و رژیم صهیونیستی باعث میشود که چین به علت رابطه خوب با هر دو طرف نقش میانجی گری خود را ایفا کند و از این جهت، قدرت دیپلماتیک و راهبردی فراوانی به دست آورد. این چیزی است که آمریکا (به علت رابطه متشنج با ایران) فاقد آن است و از این رو، چین میتواند دست بالا را در این زمینه داشته باشد.
تفاوت در تحلیل و تشابه در نتیجه
آنچه مشخص است این است که رسانههای غربی در مورد قرارداد احتمالی ایران و چین دچار دوگانگی و تناقض بسیار شده و هر یک رای خاصی در این رابطه میدهد. با این وجود همه این رسانهها در تایید یک چیز مشترک هستند: "قرارداد ایران و چین(در صورت انعقاد) بسیار استراتژیک و مهم است و تاریخ و شرایط خاورمیانه را متحول میکند."
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 21,ژانویه,2025